سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
صدای پنج گنج جنوب، نجات هلیل، احیای جازموریان
صدای پنج گنج جنوب ( قلعه گنج، کهنوج، رودبار، منوجان، فاریاب) دغدغه‌ها، خواسته‌ها، مشکلات و مطالبات خود را برای ما بفرستید تا به گوش مسئولین برسانیم! مشخصه تلگرام جهت تماس: https://t.me/rashedjahangiri
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 62
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 116230
کل یادداشتها ها : 71
خبر مایه


 یاالله ..

مهمان باش .( نوروزنامه )
پهندشتی وسیع که بعد از سالها به واسطه ی لطف و رحمت الهی سیراب شده است . وقتی ناباورانه قدم بر شانه های ستبرش می گذاری و گله های سرمست شتر را بر گرده اش به تماشا می ایستی و نفس های دوباره اش را شکر میگویی ...
امسال جازموریان با هر سال دیگر فرق دارد . به میر مقداد راست میگویم . بیایید و ببینید و لذت ببرید .
از پل بهادرآباد که به سمت آفتاب شهر روانه می شوی ، سفره ی سبز خداوند را بر دو شانه ی جاده که تا قلب جازموریان گسترده است به چشم خود خواهی دید .
منت خدای را عز و جل ..
گندمزارها در اوج زیبایی قد علم کرده اند و گوجه و هندوانه ها هم که به یمن قدوم سبز نوروز ، نوبر آورده اند .
کبوتر دلت را بردار و نوروز را بر بام زیارت پنج تن بنشین و ببین داستان عاشقانه ی مردمان شهر من از چه قرار است .. آفتاب هست .. چای هست و سایه ی سبز کهور .. دیگر چه میخواهی ؟؟
کباب بره ی شیرمست رودبار هم که شهره ی عام است .
انار از بم خورم انگور جوپار ..
کباب از بره ی شیرمست رودبار ...
اگر ضرورت ایجاب کند وافورهایمان را هم بر زغال تن کهور گرم خواهیم کرد . البته که خوبیت ندارد ولی مهمان حبیب خداست و شاید خوش داشته باشد کیفی کوک کند .
اینجا حکایت مردان صبور و خونگرمی است که با خاک خو گرفته اند . خاکی اند با دلهایی به وسعت دریا . مردمانی غیرتمند و کاری که خاک را به هنر کیمیا کرده اند .
تپه های شنی حاشیه ی جاده ، در گذر از روستای شاه آباد حریر سبز به تن کرده اند و چوپانان در نای زندگی ، سرود زیستن سر می دهند . ..
چوپانان سرمست .. شیر هست .. سرشیر هست و ماست ..
نیمچه بادی گهگاه دستی به گیسوان عاشقت می کشد . نه اینکه آزاردهنده باشد نه !. نوازشت میکند و مقدمت را گرامی می دارد .
و چاه حسن . روستای طلاخاک . خاکی که جواهر است . گندم بکار طلا برداشت کن . سنگ بکاری جوانه می زند . الحمدلله که امسال باران هم بارید . و یقین دارم که چند روزه ی اخیر هم باران خواهد آمد و سر و تن مادر نوروز را خواهد شست .
پس بیایید و ببینید و لذت ببرید .


دستهای باد بر دامان سبز روزگار .
رقص گیسوهای گندمزارهای بیقرار .
خنده های یاکریم عشق بر شاخ کهور .
از لبان سرخ گوجه بوسه های آبدار .
چهره های پینه بسته ، نسلهای آفتاب .
صبح جاری در نگاه مردهای دامدار .
فارغ از دلخستگی ها ، فارغ از احساس غم .
خستگی در میکنی در سایه ی سبز کنار .
چای می نوشی و می خندی به روی زندگی .
قند چایت می شود خرمای نخل رودبار .
همصدا با حلق بلدرچین عاشق می شوی .
شعر می خوانی به یاد صورت زیبای یار .
شکر می گویی ، دعای سرخ باران می شوی .
عاشقی را می گذاری بعد در دستور کار .
بعد با لحن غزل ، همصحبت پروانه ها .
می نشینی پای حرف بوته ی سبز خیار .
می نشانی واژه ی لبخند بر لبهای شعر .
غرق شادی می شوی و می روی گشت و گذار .
نرم نرمک می رسد از راه فرزند بهار .
خوش به حال مردمان باصفای رودبار .
سعید سالمی



+ وتا


+ سلام


+ سلام






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ